Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-09@00:25:20 GMT

مردمان بلوچ؛ از تاریخ و فرهنگ تا هنر و ادبیات

تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۴۱۱۰۶

مردمان بلوچ؛ از تاریخ و فرهنگ تا هنر و ادبیات

اما حالا ناشری به سراغ این گنج رفته‌ تا با واکاوی جنوب‌شرقی ایران، آن‌را بیش از پیش به مردم ایران بشناساند. نخستین مجلد از یک مجموعه‌  بیست‌ودو جلدی درباره جنوب‌شرقی ایران، «بلوچستان در دانشنامه ایرانیکا» نام دارد که مشتمل بر «مقالاتی درباره تاریخ، فرهنگ و هنر مردمان بلوچ» است و زیرنظر محسن شهرنازدار فراهم آمده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اهمیت مرجع اخذ این مقالات بر کسی پوشیده نیست و اساسا نمی‌شود کسی در حوزه مطالعات ایران بخواند و بنویسد اما از آن بی‌نیاز باشد. چنان‌که در بخشی از مقدمه کتاب درباره این دانشنامه آمده است: «دانشنامه ایرانیکا معتبرترین و جامع‌ترین مرجع پژوهش درباره تاریخ و فرهنگ ایرانِ پیش و پس از اسلام به زبان انگلیسی است و نه‌تنها نمونه و نظیری در میان پژوهش‌های ایران‌شناسی ندارد، بلکه پیرامون فرهنگ و تاریخ سرزمین‌های غرب آسیا نیز اثری مشابه آن منتشر نشده است. ارجاعات روشمند با رعایت تقدم و تاخر نقل‌قول‌ها و بر اساس اهمیت منابع، در کنار کتاب‌شناسی دقیق و مستند هر مدخل، دانشنامه ایرانیکا را به منبعی ارزشمند و در عین حال بی‌طرف در مطالعات ایران‌شناسی بدل کرده است. اهمیت دیگر ایرانیکا در نگاه فراگیر به مفهوم فرهنگ ایرانی است که سپهر اندیشه و خرد ایرانی را در گستره تاریخی و جغرافیایی بسیار وسیعی جست‌وجو و بازخوانی می‌کند و ویژگی‌های بارز تمدن ایران را، علاوه بر ادوار باشکوه تاریخ این سرزمین، در پرتو تنوع فرهنگی و قومی ایران نیز می‌بیند. رویکردی که نتیجه نگاه علمی، عمیق و بی‌طرف پایه‌گذارِ دانشنامه ایرانیکا، دکتر احسان یارشاطر (۱۲۹۹-۱۳۹۷) و همکاران او بوده است. تنوع دیدگاه‌ها و رویکردهای متفاوت پژوهندگان و نویسندگان این دانشنامه بر اهمیت مداخل ایرانیکا افزوده است. به‌طوری‌که می‌توان پاره‌ای از مداخل مربوط به یک موضوع را کنار یکدیگر آورد و منبعی متنوع و درعین‌حال منسجم از آن موضوع فراهم کرد. تاکنون ترجمه این دانشنامه سترگ به زبان فارسی با همین رویکرد صورت گرفته و مجموعه‌ای از مداخل آن به شکل موضوعی به فارسی برگردانده شده است.»

سردار ابراهیم‌خان سنجرانی و همراهانش در ۱۸۸۴ میلادی/ از عکس‌های کتاب

آن‌گونه که دبیر مجموعه نوشته، افزون بر مقالات مرتبط با بلوچستان در ایرانیکا، هرآن‌کس که مدخلی از کتاب را ترجمه کرده، مقاله‌ای تکمیلی هم بر آن ضمیمه کرده است. در این کتاب، مقالاتِ «جغرافیا، تاریخ و قوم‌نگاری» نوشته برایان اسپونر (Brian Spooner)، انسان‌شناس و ایران‌شناس بریتانیایی، با ترجمه گروهی از مترجمان و با اقتباس از ترجمه زنده‌یاد سعید ارباب‌شیرانی و تطبیق نهایی عبدالغفور نعمتی‌نیا، «باستان‌شناسی بلوچستان» نوشته جیم گری شفر (Jim G. Shaffer)، باستان‌شناس آمریکایی با ترجمه سیدمنصور سیدسجادی و تکمله «درباره مدخل باستان‌شناسی ایرانیکا»، «زبان و ادبیات بلوچی» و «شعر بلوچی» نوشته ژوزف الفنبین (Josef Horblit Elfenbein)، استاد فقید مطالعات ایران در دانشگاه ماینز آلمان با ترجمه حسین‌شیخ‌زاده (مقاله اول) عبدالغفور جهاندیده و اسدالله سردارزهی (مقاله دوم) و تکمله «زبان، ادبیان و شعر بلوچی» به قلم عبدالغفور جهاندیده، «موسیقی بلوچستان» نوشته محمدتقی مسعودیه، استاد فقید موسیقی‌شناسی دانشگاه تهران با تکمله «جغرافیای فرهنگی موسیقی بلوچی» تالیف محسن شهرنازدار، «لباس سوزن‌دوزی‌ شده سنتی بلوچ» نوشته ایران علاء فیروز، «پوشاک و سوزن‌دوزی‌ بلوچ در زمان حال» نوشته روانشاد مهرمنیر جهانبانی، «پوشاک بلوچ در افغانستان و پاکستان» نوشته پاملا هانته (Pamela Hunte)، انسان‌شناس و متخصص مسائل افغانستان، هرسه با ترجمه پری‌یوش گنجی و تکمله «پوشاک و هنر سوزن‌دوزی‌ در بلوچستان» و «فرش بلوچستان» با ترجمه تورج ژوله و تکمله «قالیچه بلوچ؛ مهم‌ترین گره‌بافته شرق ایران» فراهم آمده است.

برایان اسپونر در مدخل «جغرافیا، تاریخ و قوم‌نگاری»، که به اذعان دبیر مجموعه، «یکی از خواندنی‌ترین مداخل ایرانیکا درباره بلوچستان است»، به‌خصوص در توصیف نقش بریتانیا در مناقشات آن منطقه، بی‌طرف نیست و در شرح وقایع منجر به ایجاد منطقه حایل توسط بریتانیا و تحمیل قرارداد گلدسمیت به ایران و تجزیه بلوچستان، موضعی تقلیل‌گرا دارد اما در چند بخشِ به‌ظاهر مستقل امادرهم‌تنیده – شامل بررسی مقدماتی تاریخی و قوم‌نگاری مردم بلوچ،  توصیف پهنه جغرافیای طبیعی  و جغرافیای  فرهنگی بلوچستان، ریشه‌های تاریخی قوم بلوچ، تاریخ اولیه جغرافیای سیاسی بلوچستان در میان ایران و هنمد، مهاجرت و تشکیل خانات کلات و حکومت محلی آنان،  توصیف دوره استیلای بریتانیا بر منطقه و مسائل قوم‌شناسی آنان است.

مقاله جیم گِرِی شفر اما درباره کاوش‌های باستان‌شناسی تا پیش از سال ۱۹۷۹ است و سیدسجادی در نوشتار خود کوشیده است تا این کاوش‌ها را از سال ۱۹۷۹ تا به امروز مورد بررسی قرار دهد.

دیگر، مقاله‌های ژوزف الفنبین است که او در «زبان و ادبیات بلوچی» ضمن بررسی تاریخی و پراکندگی قلمرو زبان بلوچی، به موضوعات آواشناسی، صرف و نحو، دایره واژگان و گویش‌های این زبان می‌پردازد و شرحی از منظومه‌های موجود در این ادبیات ارائه می‌دهد که یکی از منابع مهم بررسی‌های تاریخی و فرهنگی قوم بلوچ است. او همچنین در «شعر بلوچی»، تلاش می‌کند تا با تقسیم آن به چهاره دوره کلاسیک، پساکلاسیک، قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم و دوره مدرن، به توصیفی کامل از آن دست زند.

شعرخوانی در چابهار؛ علیوک (علی‌محمد بلوچ)، نوازنده سروز و اسحاق بلوچ، خواننده/ از عکس‌های کتاب

آنچه محمدتقی مسعودیه درباره موسیقی بلوچستان نوشته چون در دهه نود میلادی نوشته شده، درباره آن تا همان زمان بوده اما  شهرنازدار کوشیده تا این خلأ را با پرداختن به دایره گسترده‌تر جغرافیای فرهنگی این موسیقی جبران کند.

در حوزه لباس بلوچ، مقاله ایران علاء فیروز ناظر به ویژگی‌های ظاهری لباس بلوچی به‌ویژه لباس زنان بلوچ است و مهرمنیر جهانبانی شرح تغییرات این لباس طی دهه‌های اخیر را تحلیل کرده است. پاملا هانته هم پهنه لباس بلوچی در خارج از مرزهای ایران را بررسی کرده و با جمع‌بندی این سه مدخل سبب شده تا پری‌یوش گنجی، به سراغ ابزار کار، مواد اولیه، تکنیک و نقوش سوزن‌دوزی‌ها برود.

در عرصه فرش هم اما، افزون بر شناسایی جغرافیای فرهنگی بافندگان فرش‌های بلوچ، به عناصر شکل‌دهنده این فرش همچون رنگ، تزئینات، تکنیک، شیرازه و حتی کاربرد آن‌ها نیز توجه شده و ژوله در تکمله خود از طرح‌ها و نقوش این فرش یاد کرده است.

نکته مهم آنکه، پس از سال‌ها که مداخل ایرانیکا در ایران، در مجلات و یا حتی کتاب‌ها نشر می‌یافت، این برای نخستین‌بار است که مقالات این دانشنامه با اجازه رسمی سردبیر آن، التون دنیل (Elton L. Daniel) در ایران منتشر شده است.

کتاب، به‌ویژه در حوزه البسه و فرش بلوچستان، عکس‌های رنگی متنوعی دارد که خواننده را به مقصود گردآوری این کتاب می‌رساند. تصویر روی جلد، طبق اشاره در آغاز کتاب، «عکس منحصربه‌فرد از سردار ابراهیم‌خان سنجرانی و همراهانش در ۱۸۸۴ میلادی» است.

چاپ اولِ کتاب «بلوچستان در دانشنامه ایرانیکا»، که نخستین مجلد از مجموعه «پژوهش‌های ایرانِ فرهنگی» است، در ۳۳۹ صفحه و به قیمت ۷۵هزار تومان، ازسوی موسسه آبی پارسی (انتشارات پل فیروزه) به طبع رسیده است.

قالیچه بلوچ با نقش گل شفتالو، ۱۶۷*۹۲ سانتی‌متر، اوایل قرن ۱۴ق / از عکس‌های کتاب

برچسب‌ها سیستان و بلوچستان ایران‌ شناسی دانشنامه ایرانیکا

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سیستان و بلوچستان ایران شناسی دانشنامه ایرانیکا سیستان و بلوچستان ایران شناسی دانشنامه ایرانیکا دانشنامه ایرانیکا باستان شناس سوزن دوزی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۴۱۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شده‌ای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، می‌شناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتاب‌های متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی می‌توان این کتاب‌ها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه می‌خوانیم:

خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی می‌تواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟

ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوان‌ها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیت‌ها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانم‌هایی که مشکلات و مسائل زندگی‌ شان تقریباً شبیه آنها است، کمک می‌کند. کلاً قصه گویی ما ایرانی‌ها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئله‌ای پیش‌آمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم می‌توانی همان راه را بروی و موفق شوی.

الگویی برای زنان امروز

 زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمی‌داند که دقیقاً از خودش چه می‌خواهد. دلش می‌خواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش می‌خواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش می‌خواهد یک مانکن باشد ... نمی‌داند چه می‌خواهد و به همین دلیل هر دری را می‌زند تا ببیند کدام یک از این جنبه‌ها می‌تواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آن‌ها از این جهت که این راه را نشان می‌دهد و الگویی می‌شود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.

کیفیت کتاب‌های منتشر شده در این زمینه چگونه است؟

 آن چنان نیست که انتظار می‌رود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژه‌ها و زندگی‌هایی که بازتاب داده می‌شود، کتاب‌ها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش می‌روند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق می‌کنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقت‌هایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتاب‌های این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانواده‌ها باعث می‌شود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش می‌خواهد بنویسد همین منجر می‌شود به کتاب‌سازی.

حجم کار زیاد است و همه دلشان می‌خواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کرده‌اند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همین‌ها دست به دست هم می‌دهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.

ضربه به ادبیات پایداری و کتاب‌هایی که طعم و نمک ندارند

این کتاب سازی‌ها چه آسیبی می‌زنند و در مقابل چه کار باید کرد؟

 دلم می‌خواهد به نهادها و ارگان‌های مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزه‌ی ادبیات و بحث‌های رسانه‌ای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهاد‌ها و ارگان‌ها و سازمان‌هایی خوردیم که دلشان می‌خواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتاب‌ها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتاب‌ها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب می‌زنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتاب‌های حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رسته‌های نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیه‌ی نهاد‌ها و ارگان‌ها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...

این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بی‌روح هستند و طعم و نمک ندارند.

نظرتان درباره جایزه‌ها چیست؟

جایزه‌ها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسنده‌هاست اما عملاً جایزه‌ها برای کتاب‌های سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب می‌نویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ می‌کنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!

این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسنده‌هایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمی‌گیرد.

اعتبار جوایز به آثاری است که بر می‌گزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشته‌اند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح می‌دهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.

یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگان‌ها هیچ نیازی نیست؟

این حمایت‌ها و احساس تکلیف‌های نادرست باعث شده ما با لشکری از آدم‌ها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بی‌در و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا می‌سوزد و احساس می‌کنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمی‌شناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر می‌کنند نویسنده شده‌اند. نویسنده‌ای که رمان نخوانده و ادبیات و سبک‌ها و اصلاً جریانات ادبی را نمی‌شناسد، چطور می‌تواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟

قلم‌هایی که نیاز به رشد دارند

این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمی‌شود. اما این اتفاق دارد می‌افتد و کرور کرور از این مدل آدم‌ها می‌آیند و کتاب می‌نویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح می‌شوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمی‌شود. این درد هم دامن‌گیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسنده‌ها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمان‌های خوانده شده‌شان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!

طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه می‌کنند نباید منتظر کتاب‌های مانا و تأثیر گذار باشیم.

مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتاب‌های ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتاب‌ها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟

این را باید از کارگردان‌ها و سینماگران و تهیه کننده‌ها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و می‌توانند سرمایه‌شان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلم‌هایی که ساخته‌ می‌شود استقبال می‌کنند.

چه طور می‌توان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟

سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمی‌داند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهم‌تر است. کتاب‌های خوب دفاع مقدس کارهای آماده‌ای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنه‌های نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتاب‌ها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژه‌ها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخش‌اش شاید بحث همین رسانه‌ها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکرده‌اند تا گفت‌وگویی بین نویسنده و فیلمنامه‌نویس یا تهیه‌کننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیه‌کننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفت‌وگویی بین این دو گروه برقرار نمی‌شود.

به هر حال برای بسیاری از کارگردان‌ها و تهیه کننده‌ها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتاب‌های دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان می‌توانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلم‌های خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگ‌های خلاقانه و با صحنه پردازی‌های فکر شده توانسته‌اند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • رویکرد ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان حمایت جدی از «تألیف» است
  • سهم انجمن سینمای جوانان ایران و سازمان سینمایی از نمایشگاه کتاب
  • تدریس رشته ایرانشناسی در بیش از ۱۵ دانشگاه کشور
  • کتب ترکی بیشتر معرفی شود/ به آثار نیما یوشیج و زرین کوب علاقه‌مندم
  • سهم انجمن سینمای جوانان ایران از نمایشگاه کتاب
  • جیش‌الظلم به سفره مردم بلوچ شلیک می‌کند
  • کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند
  • پایگاه بخش مجازی نمایشگاه کتاب تهران در دسترس قرار گرفت
  • عمارت نوفل لوشاتو میزبان چه نمایش‌هایی است؟/ تاریخ فرهنگ و هنر ایران، مدیون کیمیایی است
  • مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش می‌داد