Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، هنر به تمامی تجربه انسانی می پردازد و هنرمند این تجربه ها را به شیوه ای خاص روایت می کند و با بازآفرینی و تبیین آنها در صدد استفاده دیگر انسان ها در عصر خود و حتی آیندگان است. از دید یک هنرمند زندگی ترکیبی از احساسات گوناگون است که با ابزار عینی متفاوت بازسازی می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته در موسیقی صدا و آهنگ ابزار فیزیکی نیستند اما با شنیدن دارای مفهوم و معنا می شوند. پذیرفته ترین نظریه تجربه زیبایی، تجربه حالت حسی است. احساسات در خدمت هنر هستند چراکه در تمام تجربه های انسانی مشترک هستند. در میان افرادی که به هنر توجه خاصی نشان دادند، می توان به بهزاد باشی اشاره کرد. او نمونه یی والا از یک هنرمند و محقق برجسته به شمار می رفت که سرشار از مهر و عشق به هنر و تحقیق بود تا با شورآفرینی درون و برون بر جنبه زیباشناختی هنر تاکید ورزید و با تاملات اندیشمندانه هنر را از حد حس صرف برهاند و با تحقیق، ترجمه و تألیف متفکرانه آن را به مرحله خلاقیت بخشی و نوآفرینی اعتلاء دهد. او با برخورداری از اخلاق زیبای انسانی در تمام مدت زندگیش که آمیخته به شفافیت، فروتنی، پرکاری، پیگیری و عشق به ایران بود از طرفی در جایگاه یک محقق آکادمیک به کار ترجمه و تحقیق می پرداخت و از سویی دیگر به بازآفرینی حس موسیقیایی که از کودکی درون او می جوشید، می پرداخت. بهزاد باشی با چیرگی بر کار ترجمه که سبب شگفتی دوستان از قدیم بود و نیز با تسلط بر نواختن چند ساز و با برخورداری از روحیه جستجوگری، همواره پلی میان حس و اندیشه موسیقیایی و نیز اجتماعی و فرهنگی زده بود و همزمان در پی یافتن ریشه های پیوند میان موسیقی ایران و جهان و پیشبرد کار واژه نامه معادل موسیقی بود.

در واقع او در عین حال که به موسیقیدان های بزرگ جهان و به موسیقی کلاسیک عشق می ورزید اما سرمست از عشق به میهن مشتاقانه خواهان اثبات تاثیر موسیقی قدیم ایران بر موسیقی غرب بود. باشی کتاب های بسیاری را به جامعه علمی و هنری عرضه و همچنان پس از مرگش نیز کتاب هایش به غنی کردن فرهنگ و هنر خدمت کرد و مطبوعات ایران نیز از قدیم مدیون خدمات بی شائبه او است.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت بهزاد باشی در این نوشتار ضمن معرفی این مترجم و موسیقیدان برخی از آثار او را نام می برد. بهزاد باشی مترجم و نویسنده مبارزی که سال‌های زیادی از عمرش در زندان گذراند. باشی زبان انگلیسی را با مطالعه شخصی و کمک پدرش و در زندان‌های دوران کودتا آموخت و با موسیقی کلاسیک که شیفته آن بود، نیز به‌ همین ترتیب آشنا شد. چند ساز را خوب می نواخت و با ظرایف فنی نوازندگی آشنا بود. دانش تئوریک موسیقی هم داشت، سال ها در مجله های مختلف نقد موسیقی می نوشت و ترجمه را هم با کار در رادیو، تلویزیون و خبرگزاری‌های مختلفی همچون پارس(ایرنا) آغاز کرد.

برنامه جامع و وسیع باشی در زمینه موسیقی

از او آثار متعددی باقی مانده است. موسیقی برای بهزاد باشی یک واجب عینی بود و آن را شرط لازم پیشرفت برای درک والای موسیقی در ایران می دانست. برای انجام این منظور برنامه یی جامع و وسیع در مقابل داشت که گام نخست آن ترجمه تاریخ مفصل و علمی موسیقی بود تا مدرسان و هنرآموزان و دوستداران موسیقی از آن بهره علمی ببرند و جانشین کتاب هایی شود که با عنوان تاریخ موسیقی به زبان فارسی منتشر می شوند اما در واقع داستان گویی می کنند. به دنبال آن در نظر داشت کتاب مفصلی درباره سازشناسی ترجمه کند و در کنار آن زندگینامه علمی موسیقیدانان بزرگ را به فارسی درآورد که در آن میان زندگینامه شومان را ترجمه کرد و زندگینامه باخ اثر سترگ آلبرت شوایتزر را هم در برنامه ترجمه های خود قرار داد. البته افزون بر موسیقی غربی از موسیقی ایرانی هم غافل نبود و ترجمه ۲ کتاب تاریخ موسیقی خاورزمین (ایران بزرگ و سرزمین های مجاور) اثر هنری جورج فارمر و ۲ گفتار درباره خنیاگری و موسیقی ایران اثر مری بویس و فارمر از جمله آثار بهزاد باشی به شمار می رود.

زندگی بهزاد باشی با طلوع خورشید در روزنامه کیهان شروع می‌شد، بعدازظهرها در دفاتر مجلات و ترجمه سریال‌های خارجی معروف آن زمان، مانند سریال مشهور آیرون ساید، پیشتازان فضا، روزهای زندگی و ده‌ها ترجمه برای گروه دوبلاژ فیلم‌های سینمایی و سریال‌های مختلف می گذشت. وی با کوله‌باری از تجربه، ترجمه و نگارش، هنگامی پای به عرصه ترجمه کتاب‌های معتبر گذاشت که همه زیر و بم حرفه‌اش را در نهایت مهارت آموخته بود.

از میان آثار این مترجم، ترجمه کتاب تاریخ جامع موسیقی در دوره نهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌ عنوان کتاب سال برگزیده شد. این کتاب مجموعه‌ای است که به قلم چند تن از برجسته‌ترین مدرسان آکادمی‌های شناخته‌شده موسیقی نوشته شده و از جنبه آموزشی از قابلیت بسیاری برخوردار است. حجم این کتاب بیش از چهار هزار صفحه است.

بهزاد باشی در تیر۱۳۷۰ خورشیدی که سرگرم ترجمه کتاب سرمایه داری و حیات مادی به قلم فرنان برودل بود به ناشرش می نویسد: بالاخره در ۲۰ خرداد از تهران گریختم و به کلبه کوچک و ناتمام خودم در کلاردشت پناهنده شدم...هوای اینجا واقعا معجزه می کند. من دارم سلامت و انرژی تازه ای به دست می آورم.

مهم ترین کار وی تدوین دوره تاریخ جامع موسیقی است که در سه جلد در ۱۳۶۹ خورشید منتشر شد. هر فردی که به موسیقی شوئنبرگ، بارتوک و استراوینسکی علاقه‌مند باشد می‌تواند از این کتاب استفاده کند. محور اصلیِ کتاب حاضر را دستاوردهای این آهنگ‌سازان، همراه با دستاوردهای جمعی جاز تشکیل می‌دهد. افق‌های این کار در ارتباط با موسیقی قرن بیستمی کلونددبوسی موسیقیدان فرانسوی که تأثیر فراوانی بر این سه تن داشت و معاصران او در همه جهان گسترش می‌یابد و آثار موسیقی‌دانان میانسال و جوان‌تری را که از نیمه‌ دوم سده بیستم به شهرت و اعتبار دست یافتند نیز در برمی‌گیرد. این دوره را مترجم از میان چندین مجموعه و کتاب که در اختیارش بود، انتخاب کرد اما در حین کار متوجه شد که واژگان مورد قبول هنرکده عالی دانشگاه تهران به کار نمی آید و معانی موسیقیایی به وسیله آنها در جای خود نمی نشیند و کار ترجمه افتان و خیزان پیش می رود. وی برای برطرف کردن این موضوع جزوه سلفای موسیقی ایران را به رشته تحریر درآورد که در ۱۳۶۴ خورشیدی به وسیله انتشارات آگاه منتشر شد. این جزوه پرمَغز و پرمعنا که افزون بر نقد واژگان معمول در متون موسیقی به بررسی انتقادی موسیقی ایرانی و موانع پیشرفت آن نیز می پردازد. تاریخ جامع موسیقی تنها تا پایان سده نوزدهم را در بر می گرفت، از اینرو باشی برای تکمیل آن ترجمه موسیقی در سده بیستم اثر ویلیام آستین استاد هنرکده عالی موسیقی دانشگاه کورنل را در نظر گرفت که بی شک از بهترین و مهمترین کتاب هایی به شمار می رود که درباره موسیقی مدرن نوشته شده است اما هنوز نیمی از این کتاب را ترجمه نکرده بود که مرغ جانش به سپهر جاودانی نغمه ها پرواز کرد.

ترجمه کتاب‌های جامعه فئودالی، آمریکای بزرگ و حقوق بشر ایرانی، چشم انداز جهانی نفت، مسوولیت مدیر در برابر افراد، منابع طبیعی و رشد و توسعه بین المللی از دیگر آثار بهزاد باشی به‌ شمار می‌روند. او ۱۰ سال آخر عمر را بر سر ترجمه کتاب پنج‌جلدی تاریخ جامع موسیقی و کتاب‌های تاریخ موسیقی خاور زمین ‌و زندگی شومان گذاشت. کتاب تاریخ موسیقی خاور زمین گنجی است که نزدیک به ۶۰ سال در انتظار ترجمه فارسی مانده بود. عنوان اصلی کتاب تاریخ موسیقی عرب به شمار می رود اما در واقع تاریخ موسیقی تمامی خاورزمین است که ایران بزرگ از سمت مشرق و تمامی بین النهرین، شام و حجاز را از سمت مغرب در برمی گیرد و برای خاورزمین دو سمت شرقی و غربی قائل می شود. از این رو در ترجمه فارسی نام تاریخ موسیقی خاورزمین، ایران بزرگ و سرزمین های مجاور که با متن کتاب سازگار است، انتخاب شده است. شاید بحث درباره جنبه های فراموش شده و کهن موسیقی ایران امری باشد که خود ایرانیان باید به آن بپردازند، با این همه این کتاب به گونه ای فراهم آمده است که هم نیازهای خاورشناسان و هم موسیقی دانان را تامین کند. این اثر به وسیله بهزاد باشی ترجمه و در انتشارات معین به چاپ رسیده است.

منبع: ایرنا

کلیدواژه: دانشگاه تهران تهران روزنامه کیهان موسیقی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۶۵۷۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان شگفت انگیز دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا؛ قرار نبود اینجا باشی

تمرکز بر تیرک ها و مالکیت توپ، نادیده گرفتن ماهیت مسابقه‌ای است که در بستر نابرابری‌های فراوان فوتبال مدرن اروپا برگزار شد. دورتموند و پاری سن‌ ژرمن دو تیم هم‌سطح نیستند. آن‌ها نه به عنوان باشگاه، نه از نظر نحوه‌ی مدیریت و نه برای رسیدن به اهداف، مشابه اداره نمی‌شوند.

طرفداری | اصلا دورتموند اینجا چه کار می کند؟ 

آنها در بوندسلیگا تیم پنجم جدول هستند. کابوس از دست دادن قهرمانی در آخرین هفته بوندسلیگای فصل قبل هم هنوز آنها را آزار می دهد. در مورد تیمی حرف می زنیم که این فصل هم چندین عملکرد بد از خودش به نمایش گذاشت، تیمی که انگار هدفش را نمی دانست و از لحاظ ذهنی نتوانسته بود به شرایط عادی برگردد. 

داستان لیگ قهرمانان اما فرق داشت؛ در چشمان آنها آتش بود و در قلبشان انگیزه جبران همه چیز.

دورتموند این فصل، عرش و فرش را با هم تجربه کرد. آنها فینالیست لیگ قهرمانان اروپا هستند حقیقت ماجرا را بخواهید، کاملا شایستگی حضور در این بازی بزرگ را هم دارند. 

پیروزی 1-0 در مقابل پاری سن ژرمن که آنها را با نتیجه 0-2 در مجموع به فینال لیگ قهرمانان اروپا فرستاد، آخرین تکه از شاهکاری بود که تا سال ها از آن یاد خواهد شد. دورتموند در حقیقت حتی قرار نبود از مرحله گروهی جان سالم به در ببرد. از اول خیلی ها تصور می کردند نیوکاسل، میلان و همین پاری سن ژرمن آنها را نه فقط از لیگ قهرمانان، بلکه از رسیدن به پلی آف لیگ اروپا هم محروم کنند تا دورتموند خیلی زود با رقابت های قاره ای این فصل وداع کند. 

نه، نه، نه. 

باز هم نه. 

دورتموند به فینال ومبلی خواهد رفت، دوباره بعد از 11 سال از آن فصل فراموش نشدنی. عجب تقارنی ایجاد شد. 11 سال قبل بود که یورگن کلوپ، آنها را به آخرین فینال لیگ قهرمانان خودشان رساند. تیم جذابِ کلوپ، حس و حال آن روزهای باشگاه و استادیوم زیگنال ایدونا پارک همه آن چیزهایی بودند که دورتموند طی این سال ها بی صبرانه منتظر پس گرفتن‌شان بود. 

دورتموند باز نگشته است. کسی این تیم را هم تراز آن تیمِ کلوپ قرار نمی دهد. اما شیرینی این ماجرا هم همین است، با یک داستان شاهکار روبرو شده ایم که هیچ کس انتظار آن را نداشت! 

در پاریس، کمر تیم ادین ترزیچ کمی خم شد اما هرگز نشکست. حملات پاری سن ژرمن بارها این تیم را تا آستانه تسلیم شدن برد. تیرک افقی دروازه دورتموند لرزید، تیرک های عمودی هم همین بلا سرشان آمد و آنها فاصله چندانی تا فروپاشی نداشتند. 

با این حال، ترزیچ و شاگردانش برنامه ای برای این بازی چیده بودند که در نهایت کار کرد، خیلی خوب هم کار کرد. آنها در زمین خودشان خیمه زدند، کاری کردند مالکیت توپ پاری سن ژرمن به جای منطقه خطرناک میانه زمین و مخصوصا شخص کیلیان ام باپه در سمت چپ، بیشتر در سمت راست رقم بخورد. در حقیقت نمی شد در چنین مسابقه ای یک نمایش بی نقص ارائه داد اما این بی نقص ترین عملکردی بود که این تیمِ دورتموند می توانست از خودش ارائه دهد. 

ام باپه بازی بی اثری ارائه نداد اما هیچ وقت هم نتوانست راحت باشد. مقابل او یولیان ریرسونی قرار داشت که احتمالا بهترین بازی زندگی اش را انجام داد. جیدون سانچو، کسی که در بازی رفت جشنواره دریبل به راه انداخته بود، دوباره یک مسابقه با مالکیت توپ زیاد تجربه کرد اما تمرکز اصلی اش روی حمایت از فولبک خودش بود. این یعنی ام باپه هیچ وقت آسودگی را تجربه نکرد و هیچ وقت هم فرصت پیدا نکرد به شکل کامل از مهارت هایش استفاده کند. 

در آن سمت زمین، عثمان دمبله و اشرف حکیمی روی هم 28 سانتر انجام دادند. داخل محوطه جریمه اما شانس مشخصا یار دورتموند بود، البته شاید این همان عنصری بود که ادین ترزیچ و کادر فنی اش امیدوار بودند در این بازی داشته باشند. تیم آلمانی قرار بود در همه جای زمین پرس شود، مقابل پاری سن ژرمنی که کارش مجبور کردن بازیکنان حریف به گرفتن تصمیمات سخت است. دورتموند اما کار خودش را درست انجام داد. در سمت مقابل هم پاری سن ژرمن هیچ وقت نتوانست با استفاده از برتری تاکتیکی، گلی که تمام هفته برای زدن آن تمرین کرده بود را به ثمر برساند. 

تمرکز بر تیرک ها و مالکیت توپ، نادیده گرفتن ماهیت مسابقه‌ای است که در بستر نابرابری‌های فراوان فوتبال مدرن اروپا برگزار شد. دورتموند و پاری سن‌ ژرمن دو تیم هم‌سطح نیستند. آن‌ها نه به عنوان باشگاه، نه از نظر نحوه‌ی مدیریت و نه برای رسیدن به اهداف، مشابه اداره نمی‌شوند.

براکت مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا و مسیری که دورتموند آن را طی کرد

برای غلبه بر این کمبود، دورتموند نمایشی با قدرت ایستادگی فوق‌العاده و فروتنی بسیار ارائه داد. حتی بازیکنان هنرمند و تکنیکی دورتموند هم در این بازی مانند بازیکنان کارگر عمل کردند. دیدن دویدن های بی امان ستارگان ظریفی مانند برانت، آدیمی و زابیتسر واقعا صحنه تاثیرگذاری بود. 

همین موضوع باعث جذابیت فوق‌العاده‌ بازی شد. دورتموند مقاومت کرد. دورتموند با تمام وجود جلوی ضربات ایستاد. دورتموند رنج کشید چون چاره دیگری نداشت. آن‌ها آنقدر تیم بی نقصی نبودند که کم‌تر از تمام توان‌شان را بگذارند.

امروز، فوتبال نوعی درخشش حساب‌شده و تمیز را جشن می‌گیرد. جشن‌های برنامه‌ریزی‌شده، تاکتیک‌های بی‌نقص و خونسردی با اعتماد به نفس؛ این‌ها مدهای فوتبال روز هستند و دورتموند به هیچ‌کدام از آن‌ها وفادار نماند. زانوی آن‌ها گِلی شد، عرق کردند و از نشان دادن احساسات سختی روی چهره خودشان هم دریغ نکردند. اما هواداران دورتموند که از غرب آۀمان به پاریس سفر کرده بودند، غروری طوفانی را تجربه کرده‌اند؛ همان غروری که طرفداران همه‌ی تیم‌ها در طول زندگی‌شان به دنبال آن هستند و خیلی ها هرگز آن را تجربه نمی‌کنند. ترزیچ گفت:

تقریبا سورئال است. فکر می‌کنم در کل ما سزاوار رسیدن به فینال بودیم. برای رویارویی با تیمی با این همه کیفیت به اینجا آمدیم. به لطف کار گروهی، البته با کمی شانس، این اتفاق افتاد. به تیمم، کادر فنی و کل باشگاه بسیار افتخار می‌کنم.

هفته‌ی گذشته، مارکو رویس اعلام کرد که در پایان فصل دورتموند را ترک می‌کند. رویس در فینال ۲۰۱۳ بازی کرد و در سال‌های بعد متحمل مصدومیت‌های وحشتناک، بدشانسی وحشتناک و افول تدریجی تیم در اطرافش شد. او برای مدت‌ها اطمینان داشت که باشگاه را به عنوان یک اسطوره‌ی مدرن ترک می‌کند، اما این فصل با اختلافی که میان او و ترزیچ بر سر دقایق بازی پیش آمد، در حال تبدیل شدن به یک فصلِ آخر کابوس وار بود.

با این حال، در دل این لیگ قهرمانان فوق‌العاده عجیب، این مشکل درون تیمی هم مانند خیلی دیگر از مشکلات، نه به چشم آمد و نه اهمیتی داشت. رویس در نیمه دوم به عنوان بازیکن تعویضی به میدان آمد، در کنار هم تیمی‌هایش جنگید و مصمم بود هر چه از بدن ۳۴ ساله‌اش باقی مانده است را بدهد. آن شب، چنین شبی بود؛ غریزی و ساده، بدون جایی برای جزئیات دقیق. 

فردا کسی نمی‌پرسد که چگونه در این بازی پیروز شدید، فردا دیگر شوت هایی که به تیرک خورد اهمیتی نخواهند داشت. چیزی که مهم است، این است که دورتموند دوباره به فینال راه یافته است. هیچکس انتظارش را نداشت. باورنکردنی است.

هیچکس انتظارش را نداشت. نه از این مربی، نه از این بازیکنان، نه از این باشگاه. نه حالا، نه بعد از همه‌ی این سال‌ها.

از دست ندهید ????????????????????????

درد بی‌پایان؛ چهره ناصر الخلیفی بعد از حذف مقابل دورتموند (عکس) ادین ترزیچ، هوادار دیروز، سرمربی فینالیست امروز داروین نونیز به شایعات پیوستن به بارسلونا قوت بخشید! سوتی عبدالله ویسی روی آنتن زنده؛ تخلف پاداش 3.5 میلیاردی فولاد؟ 

دیگر خبرها

  • سهم سازمان سینمایی از نمایشگاه کتاب
  • سهم انجمن سینمای جوانان ایران و سازمان سینمایی از نمایشگاه کتاب
  • داستان شگفت انگیز دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا؛ قرار نبود اینجا باشی
  • سهم انجمن سینمای جوانان ایران از نمایشگاه کتاب
  • رفع بیش از ۳۹ هزار مورد رفع قطعی گاز در استان قزوین
  • ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده
  • چاپ ترجمه کتاب اقتصاددان آمریکایی درباره تحول در رفتار
  • کتاب «اخلاق النبی(ص) و اهل بیته(ع)» به زبان ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شد
  • ترجمه «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» چاپ شد
  • مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش می‌داد